خط‌ سير مشعشعيان‌

  • 1394/02/12 - 19:46
در سال‌ 1025 هجری‌ ائتلاف‌ بين‌ مشعشعيان‌ بازمانده‌ بر كيش‌ سابق‌ با اهل‌حق‌های‌ پيرو سلطان‌ اسحاق‌ صورت‌ گرفت‌ و مشعشعيان‌ باقی مانده‌ بر كيش‌ سابق ‌همانند قره‌قوينلوها به‌ اين‌ خاندان (آتش‌ بيگی=پيروان‌ مولا علی) سر می‌سپارند و مسير تاريخی خود را از خوزستان‌ به‌ لرستان‌ و كردستان‌ و آذربايجان‌ انتقال‌ و در اين ‌قلمرو جغرافيایی‌ ادامه‌ دادند...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در سال‌ 1025 هجری‌ ائتلاف‌ بين‌ مشعشعيان‌ بازمانده‌ بر كيش‌ سابق‌ با اهل‌حق‌های‌ پيرو سلطان‌ اسحاق‌ صورت‌ گرفت‌ و مشعشعيان‌ باقی مانده‌ بر كيش‌ سابق ‌همانند قره‌قوينلوها به‌ اين‌ خاندان (آتش‌ بيگی=پيروان‌ مولا علی) سر می‌سپارند و مسير تاريخی خود را از خوزستان‌ به‌ لرستان‌ و كردستان‌ و آذربايجان‌ انتقال‌ و در اين ‌قلمرو جغرافيایی‌ ادامه‌ دادند.[1] شاهنامۀ حقيقت‌ می‌نويسد:

چو از بختياری نمودی‌ ظهور
پس‌ از سيمره‌ هم‌ نمودی‌ عبور
نمودی‌ دگر در لرستان‌ مكان
در آن‌ عهد شد پادشاه‌ زمان[2]
كه‌ سيدمحمد نوربخش‌ آن‌ بدی
كه‌ حق‌ به‌ جامش‌ مهمان‌ بدی

به نظر می‌رسد كه‌ كلمه‌ نوربخش‌ كه‌ در اين‌جا ترجمه فارسی مشعشع‌ كه‌ به‌ همان ‌معناست‌ باشد، هر چند نام‌ محمد نوربخش‌ به عنوان‌ هم‌ شاگردی‌ سیدمحمد مشعشعی(بنيانگذار مشعشعی) در تاريخ‌ آمده‌ است‌ ولی چون‌ اين‌ ائتلاف‌ و كوچ‌ به‌ لرستان‌ ظاهراً در زمان‌ نادرشاه‌ بوده‌ است‌(يعني‌ چهار قرن‌ بعد از سيدمحمد نوربخش‌) پس‌ به‌ اين‌ دليل‌ بايد فرقه‌ "نوربخشيه"‌ را كاملا از مشعشعيان‌ جديد و قديم‌ جدا كرد. اگرچه ‌بعضی از مؤلفان‌ نوشته‌اند كه‌ نوربخشيان‌ به‌ فرقه‌ آتش‌‌بيگی سرسپردند و به‌ آنها پيوستند و سپس‌ در هند دچار تطور و تأثيراتی‌ شدند.[3]

بيشترين‌ پراكندگی در بين‌ مشعشعيان‌ احتمالا توسط‌ نادرشاه‌ صورت‌ گرفت‌ وی‌ "ايل‌ سنجابی"‌ را از منطقه‌ شيراز به‌ لرستان‌ كوچ‌ داد.[4] امروزه‌ 180 روستای‌ اطراف‌ كرمانشاه‌ معروف‌ به‌ "منطقه‌ سنجابی‌"اند و مذهب‌ اكثر آنها اهل‌حق است‌.[5] اعتمادالسلطنه‌ نوشته‌ است‌: «بنابراين‌ تفتيشات‌ اجداد اين‌ اجاق(آتش‌ بيگی) در "آتش‌‌بيگ‌ كندی" از دهات‌ هشترود سكنی داشته‌، در سلطنت‌ نادر شاه‌ به‌ خراسان‌ رفته‌ و بعد از قتل‌ آن‌ سلطان‌ قهرمان‌ راه‌ كرمانشاهان‌ را پيش‌ گرفته‌ ديگر به‌ خيال‌ آذربايجان‌ نيفتادند.[6] همچنین در کتابی منتشر نشده چنین می‌یابیم: «بنا به روایات غیر مستند سید عبدالعظیم معروف به حضرت آقابخش فرزند سید سرخوش‌بیگ از نوادگان محمد مشعشعی در زمان انقراض سلسله صفویه(1148 هجری قمری) به علت انقلابات و آشوب‌های داخلی و جنگ‌های دوران نادرشاه افشار به علل نامعلوم به همراه طایفه خود ناچار از منطقه آذربایجان به منطقه کرمانشاه مهاجرت نمود و رحل اقامت افکنده و به علت مصادره املاک آنان در آذربایجان املاک هرسین را به این خانواده می‌دهند.[7]

مؤلف‌ نهضت‌ علويان‌ زاگرس‌ اشتباهاً "دَدَه‌ محمدروملو" مريد "حسن‌ خليفه"‌ كه ‌ملاقاتی با شيخ‌ جنيد و حيدر داشته‌ با محمدبيگ‌ جد مشعشعيان‌ جديد كه‌ از بختيار به‌ لرستان‌ آمده‌ است‌ يكی گرفته‌ است‌. وی نوشته‌ است‌ كه‌ محمدبيگ‌ خدمت‌ شاه‌اسماعيل(اول‌) رسيده‌ و امانتی‌ به‌ وی‌ می‌رساند.[8] زيرا محمد مشعشعی در سال‌870 هجری‌ فوت‌ نموده‌ و محمدبيگ‌ پدر خان‌آتش‌ هم‌ در عصر نادر شاه‌ (متوفای 1160 ه.ق‌) بوده‌ است.‌ چنان‌چه‌ جيحون‌ آبادی‌ در شاهنامه‌ حقيقت‌ آورده‌ است‌: «خان‌آتش‌ فرزند محمدبيگ‌ معاصر سيدفرضی (1170-1100 ه.ق‌) بوده‌ و سيد فرضی ‌ملاقاتی‌ با نادر شاه‌ داشته‌ است‌.[9]

جيحون‌ آبادی می‌نويسد:

كه‌ فرضی و آتش‌ معاصر بودند
كه‌ هر دو خداوند قادر بودند[10]

از ديگر اشتباهات‌ مولف‌ نهضت‌ علويان‌ زاگرس‌ اين‌ است‌ كه‌ وی‌ سيد احمد علوی،‌ معروف‌ به‌ شيخ‌ يادگار، يكی از سلاطين‌ محلی كرد (بنی‌ اردلان‌) حوالی‌ تاريخ ‌993 هجری‌، بابا يادگار معروف‌ از ياران‌ سلطان‌ اسحاق‌ قلمداد می‌كند.[11] مؤلف‌ مزبور در يك‌ نظریه ديگر شاقلی‌ باباتكه‌لی فرزند حسن‌ خليفه‌ از خلفای شاه‌ حيدر پدر شاه‌ اسماعيل‌ كه‌ از اهالی روستای‌ «يالمِلی‌» در منطقه‌ انطاليه تركيه‌ بوده ‌است‌، به‌ جای شاه‌ ويسقلی‌ يكی‌ از سران‌ اهل‌حق در منطقه كوه‌ پاوه‌ در شرق‌ پاوه‌ گرفته ‌و تطبيق‌ كرده‌ است‌. با آن‌كه‌ در "تذكره‌ اعلی" (يكی از كتابهايی كه‌ درباره شاه‌ ويسقلی است)‌ محدوده‌ فعاليت‌های‌ گزارش‌ شده‌ وی از شاه‌ ويسقلی سيوان‌، اورامان‌، شاه‌ هوآورده‌ است‌ و مدركی دال‌ بر كوچ‌ وی‌ به‌ آناطولی‌ در دست‌ نيست‌. جيحون‌آبادی‌ نيزدر شاهنامه‌ حقيقت‌ از وی سخن‌ رانده‌ است‌.[12]

پی‌نوشت:

[1]. سلطانی محمدعلی، قیام و نهضت علویان زاگرس، ص 24
[2]. جیحون‌آبادی، شاهنامه حقیقت، ص 534
[3]. سلطانی محمدعلی، قیام و نهضت علویان زاگرس، ص 53
[4]. امان‌اللهی، قوم لر، صص 140-142
[5]. همان، 142
[6]. سلطانی محمدعلی، قیام و نهضت علویان زاگرس، ص 34
[7]. محمدی محمد، منظومه اهل‌حق، 1390 شمسی، ص 128
[8]. سلطانی محمدعلی، قیام و نهضت علویان زاگرس، ص 38
[9]. همان
[10]. جیحون‌آبادی، شاهنامه حقیقت، ص 536
[11]. سلطانی محمدعلی، قیام و نهضت علویان زاگرس، صص 124-130
[12]. جیحون‌آبادی، شاهنامه حقیقت، ص 549

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.