تهمت «خان الأمین»

  • 1393/09/16 - 22:54
از زمان‌های گذشته شیعه را متهم نموده‌اند که معتقد است جبرئیل (علیه السّلام) در حقّ خداوند خیانت کرده و به جای آن که رسالت را به علی بن ابی‌طالب ابلاغ کند آن را بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل کرده است. از این رو شیعیان، بعد از سلام نمازشان سه بار، عبارت «خان الامین» را تکرار می‌کنند! اما به راستی ریشۀ این دروغ‌بافی و اتهام‌زنی بر ضدّ شیعه کجاست؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از زمان‌های گذشته شیعه را متهم نموده‌اند که معتقد است جبرئیل (علیه السّلام) در حقّ خداوند خیانت کرده و به جای آن که رسالت را به علی بن ابی‌طالب ابلاغ کند آن را بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل کرده است. از این رو شیعیان، بعد از سلام نمازشان سه بار، عبارت «خان الامین» را تکرار می‌کنند! اما به راستی ریشۀ این دروغ‌بافی و اتهام‌زنی بر ضدّ شیعه کجاست؟

از آیات شریف قرآن و احادیثی که پیرامون آن‌ها رسیده است روشن می‌شود که یهودیان معتقدند جبرئیل در ابلاغ رسالت خیانت نموده است، زیرا خداوند به وی دستور داده بود نبوت را در دودمان اسرائیل قرار دهد، لکن او بر خلاف فرمان خدا، آن را در سلسلهٔ اسماعیل قرار داد. بنابراین گروه یهود جبرئیل را دشمن دانسته و جملهٔ «خان الأمین» (جبرئیل خیانت نمود) را شعار خود قرار دادند و به همین خاطر قرآن در مقام انتقاد از آنان و اثبات بی‌پایگی سخنانشان، جبرئیل را در آیهٔ ذیل به عنوان فرشتهٔ «امین» و درست‌کار معرفی کرد: «نزل به الرّوح الأمین، علی قلبک لتکون من المنذرین»؛ روح امین، «جبرئیل»، قرآن را بر قلب تو نازل کرد تا از بیم دهندگان باشی. و در آیهٔ دیگر می‌فرماید: «قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ [بقره/97] بگو كسى كه دشمن جبرئيل است (در واقع دشمن خداست‌) چرا كه او، به فرمان خدا، قرآن را بر قلبت نازل كرده است...». از آیات یاد شده و تفسیر آن‌ها به روشنی استفاده می‌شود که گروه یهود جبرئیل را به علت‌هایی دشمن داشته، او را فرشتهٔ عذاب می‌نامیدند و به خیانت در ابلاغ رسالت متّهم می‌نمودند. بنابراین ریشه شعار «خان الأمین» از خرافات قوم یهود سرچشمه گرفته است و برخی از نویسندگان جاهل که با شیعه خصومت دیرینه دارند، به طرح این سخن بر ضدّ شیعه پرداخته و ناجوانمردانه این اتهام را به شیعه نسبت می‌دهند.

پاسخ:

مرجع تحقیق یک اعتقاد، کتاب‌های آن مذهب است که در ابعاد مختلف نوشته شده و می‌توان آن عقیده را از لابلای آن کتاب‌ها استخراج نمود و با مراجعه به آن‌ها به ویژه در باب نماز، از این مدّعی خبری نمی‌بینیم. اینک به برخی از کتاب‌های شیعه مراجعه می‌کنیم تا از صحت یا بطلان این اعتقاد، اطلاع یابیم.

شیخ مفید می‌فرماید: «فاذا سلّم بما وصفناه فلیرفع یدیه حیال وجهه مستقبلا بظاهرهما وجهه و بباطنهما القبلة بالتکبیر و یقول: «الله اکبر»، ثمّ یخفض یدیه الی نحو فخذیه و یرفعهما ثانیة بالتکبیر، ثمّ یخفضهما، و برفعهما ثالثه بالتکبیر، ثم یخفضهما.[1] پس هرگاه سلام نماز را، آن گونه که توصیف کردیم داد، دو دست خود را به جهت تکبیر جلوی صورت خود بگیرد در حالی که ظاهر آن دو به طرف صورت و باطن آن دو به طرف قبله است، آنگاه الله اکبر بگوید. سپس دو دست خود را به طرف زانو پایین آورد و دوباره آن را برای تکبیر دیگر بلند کرده و پایین آورد و بار سوّم نیز آن را تکرار نماید». در این کلام می‌بینیم شیخ مفید که از قدمای علمای امامیه است هیچ سخنی از آن نیّت و اعتقاد به میان نیاورده است و اگر لازم یا مستحبّ یا از آداب نماز نزد شیعه بود، باید تذکر می‌داد. همین مضمون را شیخ طوسی ذکر کرده است. ابن ادریس حلّی نیز می‌نویسد: «و یستحبّ بعد التسلیم و الخروج من الصلاة أن یکبّر و هو جالس ثلاث تکبیرات، یرفع بکلّ واحدة یدیه الی شحمتی اذنیه، ثمّ یرسلهما الی فخذیه.[2] مستحب است بعد از سلام و خارج شدن از نماز در حالی که نشسته، سه تکبیر بگوید، به این نحو که  هر کدام از تکبیرها دو دست خود را تا آویزه‌های گوش خود بالا برده، آن‌گاه به طرف دو ران خود رها نماید».و همین مضمون از ابن برّاج نیز نقل شده است. شهید اوّل نیز دربارهٔ مستحبات تعقیب نماز می‌نویسد: «و یستحبّ التعقیب مؤکّدا، ولیبدأ بالتکبیر ثلاثا رافعا به‌کل واحدة یدیه الی أذنیه، ثمّ التهلیل، و الدعاء بالمأثور، و تسبیح الزهراء علیها السلام من أفضله...[3] تعقیب بعد از نماز، مستحب مؤکد است. و شروع آن به سه تکبیر است که با هر یک از آن‌ها دستان خود را تا گوش‌هایش بلند می‌کند، آن‌گاه «لا اله الّا الله» گفته، سپس دعایی که بعد از نماز وارد است قرائت می‌کند و تسبیح حضرت زهرا (علیها السّلام) را می‌گوید که از افضل تعقیبات نماز است». همین مضمون را علامهٔ حلّی، آورده است.

شیعه معتقد به نبوت حضرت محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و آن را رکنی از ارکان دین اسلام می‌داند. شیخ طوسی می‌گوید: «محمّد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم نبیّ هذه الأمة، رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، بدلیل انّه ادّعی النبوّة و ظهر المعجز علی یده کالقرآن، فیکون نبیّا حقّا.[4] محمّد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم پیامبر این امت و رسول خداوند است؛ به دلیل آن که ادعای نبوت نموده و معجزاتی از قبیل قرآن به دست وی ظاهر گشت پس پیامبری بر حقّ است» و نیز می‌فرماید: «محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) اشرف الانبیاء و الرسل به دلیل قوله (صلی الله علیه و آله و سلم) لفاطمة (علیها السّلام) ابوک خیر الانبیاء، و بعلک خیر الأوصیاء.[5] محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) اشرف انبیاء و رسل به دلیل فرموده ایشان به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که پدر تو بهترین انبیاء است، و شوهر تو بهترین اوصیاء است».

شیعه تشهد به شهادتین را از واجبات نماز می‌داند که تعمّد در ترک آن موجب بطلان نماز است. شیخ طوسی می‌نویسد: «و یستحبّ ان یقول فی التشهد الأخیر بسم الله و بالله و الأسماء الحسنی کلّها لله. اشهد أن لا إله الّا الله وحده لا شریک له و أشهد انّ محمّدا عبده و رسوله...[6] و به همین مضمون در کتاب‌های دیگر فقهی، باب تشهد وارد شده است و معلوم است که شیعه اعتقاد خود به رسالت و نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را در تشهد نماز اقرار می‌کند».

شیعه جمیع ملائکه؛ از جمله جبرئیل را معصوم می‌داند. شیخ صدوق می‌فرماید: «اعتقادنا فی الانبیاء و الرسل و الأئمة و الملائکة انّهم معصومون مطهّرون من کلّ دنس انّهم لا یذنبون ذنبا لا صغیرا و لا کبیرا.[7] اعتقاد ما در حقّ پیامبران و امامان و ملائکه آن است که معصوم و پاک از هر پلیدی هستند و هیچ گناه کوچک یا بزرگ انجام نمی‌دهند». شیخ مفید نیز دربارهٔ ملائکه می‌فرماید: «و اقول انّهم معصومون ممّا یوجب لهم العقاب بالنار، و علی هذا القول جمهور الامامیة.[8] من می‌گویم که ملائکه از هر کاری که موجب عقاب در آتش باشد، معصوم‌اند و این، قول جمهور امامیه است». فیض کاشانی دربارهٔ ملائکه می‌گوید: «و لا مجال للمعصیة فی حقّهم، لا یعصون الله ما امرهم.[9] جای هیچ معصیتی در حقّ ملائکه نیست و از فرمان الهی سرپیچی نمی‌کنند». شیخ حرّ عاملی نیز می‌فرماید: «انّ الملائکة معصومون من کلّ معصیة.[10] ملائکه از هر گناهی در امان‌اند».

صراحت کلمات شیعه در احترام و تعظیم به جبرئیل؛ علامهٔ طبرسی در تفسیر قول خداوند متعال: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ[شعراء/193]» می‌فرماید: «یعنی جبرئیل (علیه السّلام) و هو امین وحی الله، لا یغیّره و لا یبدّله.[12] جبرئیل که امین وحی خداست، آن را تغییر نمی‌دهد و تبدیل نمی‌کند». علامه طباطبایی نیز در تفسیر آیه می‌فرماید: «المراد بالروح الامین هو جبریل ملک الوحی... و قد وصف الروح بالامین، للدلالة علی انّه مأمون فی رسالته منه تعالی الی نبیّه (صلی الله علیه و آله و سلم) لا یغیّر شیئا من کلامه تعالی به تبدیل او تحریف، به‌عمد او سهو او نسیان، کما انّ توصیفه فی آیة اخری بالقدس یشیر الی ذلک.[13] مراد از روح الامین همان جبرئیل فرشتهٔ وحی است... و این که خداوند او را به امین توصیف کرده به آن جهت است که او امین وحی الهی در فرستادن آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و هیچ تغییری اعم از تبدیل یا تحریف، به طور عمد یا سهو یا نسیان انجام نداده است همان‌گونه که در آیهٔ دیگر، جبرئیل را به تقدس توصیف نموده که آن هم به همین معنا اشاره دارد».

منابع:

[1]. المقنعه، شیخ مفید، موسسه النشر الاسلامی، قم، ص 114.
[2]. السرائر، ابن ادریس، موسسه النشر الاسلامی، قم، ج 1، ص 232.
[3]. الدروش الشرعیة، شهید اول، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ج 1، ص 184.
[4]. مسائل کلامیة درضمن کتاب الرسائل العشر، شیخ طوسی، محمد بن حسن ص 96.
[5]. الرسائل العشر، طوسی، ناشر: دفتر انتشارات اسلامی، قم، ص 97.
[6]. النهایه، طوسی، دار الکتاب العربی، بیروت، ج 1، ص 311.
[7]. اعتقادات، شیخ صدوق، ناشر: مؤسسه الامام الهادی، قم، ص 70.
[8]. اوائل المقالات، شیخ مفید، ناشر: کنگره شیخ مفید، قم، ص 71.
[9]. تفسیر صافی، ملا محسن فیض کاشانی، ناشر: مکتبه الصدر، تهران، ج 1، ص 114.
[10]. الفصول المهمّة، حر عاملی، موسسه معارف اسلامی، قم، ج 1، ص 443.
[11]. مجمع البیان، طبرسی، ناشر: ناصر خسرو، تهران، ج 7، ص 353.
[12]. المیزان، علامه طباطبایی، ناشر: اسماعیلیان، قم، ج 15، ص 316.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.