زرتشت
در تاریخ چند هزار سالهی زرتشتی، به تعداد انگشتان دست هم نمیتوان دانشمند نامدار یافت. اما در نقطه مقابل، در اثر اهتمام قرآن و پیامبر اسلام به قلم، نگارش و علم آموزی بود که امروز میبینیم اکثر قریب به اتفاق دانشمندان بزرگ ایرانی، مسلمان بودند.
در آموزههای اسلام آمده که یک مسلمان باید همه انبیاء الهی را تصدیق و در محضر این خوبان عالَم، تواضع کند. اما دین زرتشتی، تکذیب و انبیاء الهی را به پیروان خود آموزش میدهد.
زرتشتیان هم میتوانند ناجوانمرد و دروغگو باشند. همان گونه که برخی مسلمان(نما)ها چنین اند. پس این قضاوت که زرتشتیان بهتر از ما مسلمانان هستند، قضاوت درستی نیست. امروز هم برخی زرتشتیان، از بیوفایی و ناجوانمردی همکیشان خود مینالند.
کانون دانشجویان زرتشتی، نوزدهمین دوره مسابقه کتابخوانی را در آبان 1401 برگزار میکند. در این مسابقه حتی یک کتاب ایرانی و حتی زرتشتی وجود ندارد. بلکه همگی کتابهای انگلیسی، فرانسوی و... هستند. شوربختانه، جامعه زرتشتی، درمسابقه خودباختگی، گوی سبقت را از بقیه ربوده است.
عراق، در دوران ساسانی، قلب ایرانشهر (دِلِ ایرانشهر) نامیده می شد. منظور از ایرانشهر، همان کشور ایرانِ ساسانی است. اینکه دوباره پای ایرانیان به سورِستانِ کهن (عراق کنونی) باز شود، بیش از هر کس برای صهیونیستها و سعودیها دردآور است.
کرتیر، موبد زرتشتی عصر ساسانی، از شخصیتهایی است که دین و جامعه زرتشتی همواره به او مدیون است. او با سرکوب دیگر ادیان و به ضرب شمشیر، موفق شد در ایران، دین زرتشتی را بر دیگر ادیان غالب کند.
یک زرتشتی ثروتمند از دنیا رفت. او وصیت کرد که اموالش بین فقرا تقسیم شود. قاضی نیشابور حکم داد که اموال او بین فقرای مسلمان تقسیم شود. اما امام رضا (علیه السلام) نوشتند که این کار اشتباه است. بلکه اموال او باید بین فقرای زرتشتی تقسیم شود.
طبق سنت زرتشتی، یکی از منجیان دین زرتشتی با کمک هند و چین، ایران را فتح (و آباد) میکند. آن هم در زمانی که عراق پر از آشوب شده و فرات پر از خون میشود. در روایات زرتشتی، جزئیات این ماجرا آمده است.
در ایران باستان و به ویژه در باور زرتشتی، برخی از جانداران، ذات اهریمنی دارند و برخی ذات اهورایی. برای نمونه در باور زرتشتی، مورچه، قورباغه، لاک پشت و... دارای ذات اهریمنی شمرده می شدند و کشتن آنها و خراب کردن لانهی آنها کردار نیک شمرده میشد.
در باور زرتشتیان عصر ساسانی، پسر داشتن، راه ورود به بهشت تلقی می شد. یعنی اگر کسی پسر نداشت، در جهان آخرت نمی توانست وارد بهشت شود یا به سختی می توانست وارد بهشت شود. حتی زرتشتیان، صدقه ای که پس از تولد پسر می دادند، بيش از صدقه ای بود که برای دختر می دادند.
در دین زرتشتی، زن باید روزی 3 بار در برابر شوهر زانو می زد و اظهار بندگی می کرد. سن مناسب برای ازدواج دختران هم 9 سالگی بود. در قوانین زرتشتی عصر ساسانی، مرد حق داشت زن خود را به دوست خود قرض دهد!
جشن باستانی 22 بهمن! در ایران باستان، این روز جشن ملی محسوب میشد. آن هم به عنوان روزی که ایزدِ باد، نسیم رحمت و برکت بر این سرزمین میفرستد. روزی که اصطلاحاً بادبَرَه (یا باذوَرَه) خوانده میشد.
زرتشتیان، یک سگ را به نزدیک مُرده میآوردند تا جنازه را ببیند. چون معتقد بودند که نگاه سگ به مُرده باعث فرار دیوها میشود. هرچند در متن اوستا، انجام مراسم سگدید، حُکم اهورمزدا (خدای زرتشتیان) خوانده شد؛ اما امروز زرتشتیان این مراسم را رها کردند. چون سران جامعه زرتشتی، به خرافی و نادرست بودن آن واقف شدند.
اینجانب نویسندهی این سطور، در مسیر رصد، به یک کانال زرتشتی برخوردم، با 12 هزار عضو که ترویج فالگیری و کفبینی و خرافاتی از این قبیل میکند. حال آیا ما حق داریم به این بهانه، دین و دینداران زرتشتی را به باد تمسخر و توهین بگیریم؟ همان گونه که برخی زرتشتیان به بهانه اشتباه یک مسلمان، همه مسلمین و دین اسلام را مورد توهین قرار میدهند.