انحرافات، بدعتها
سران تصوف مستی و بیهوشی صوفیان در مجالس ذکر و سماع خود را از عشق الهی میدانند. ولی زمخشری مستی صوفیان را از شهوت عشق به أمردان میداند و معتقد است که اگر صوفیان را بر روی دیوار قرار دهند و برای آنها قرآن را به صورت غنا بخوانی تاثیری در آنها نخواهد داشت.
بعضی مواقع انسان در اثر بالا بردن ظرفیت وجودی خودش مىتواند نسبت به جهان غیب آگاهی پیدا کند و بعضى از حقائق جهان غيب، بر او كشف مىگردد که به آن مکاشفه گویند که البته مکاشفات گاهی رحمانی است و گاهی شیطانی، که یکی از ملاکهای تشخیص مکاشفه رحمانی از شیطانی، مطابقت آن با کتاب و سنت است که در این صورت میتواند برای شخص حجت باشد.
یکی از واجبات در اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است که بهعنوان فروعی از دین، در قرآن و روایات نسبت به آن تأکید فراوان شده و خداوند متعال مردان و زنان مؤمن را أمر به این واجب فرموده که باید همدیگر را به معروف وخوبی، أمر کرده و از منکر و زشتیها برحذر داشت. با این اوصاف عدهای از سران فرقهی صوفیه پشت پا به این واجب الهی زده و آن را از طرفداران خود منع کردهاند.
صوفیان برای گسترش و رونق پیدا کردن فرهنگ و عقاید تصوف، راههای مختلفی را در پیش گرفتند که یکی از این موارد، تقرب در نزد سلطان جائر و تعریف و تمجید از او بود تا سلطان وقت نیز به آنان تعرضی نداشته باشد و از این طریق به مقاصد خود برسند.
یکی از واجبات و فروع دین اسلام، مسئلهی جهاد و دفاع از اسلام در برابر دشمنان است که اگر مسلمانان به این امر مهم اهتمام نورزند، دشمنان اسلام نقشههای شیطانی خود را بهکار میگیرند و به اسلام و مسلمانان آسیب فراوانی میرسانند، در حالی که فرقهی صوفیه که ادعای مسلمانی و شیعهبودن دارد با این أمر مقدس مخالفت کرده و آن را مذموم دانسته است.
صوفیان از هر مسئلهای برای خود داستانی مافوق تصورات انسانی تراشیدهاند و نام آن را کرامت گذاشتهاند کما اینکه در کتاب نفحات الانس به کرامات گربهای اشاره کردهاند که خود صوفیان خانقاه از آن کرامات بیبهره بودهاند.
جریان انحرافی احمدالحسن، شباهت خاصی به فرقه صوفیه دارد. کما اینکه با معرفی خود در خواب بهعنوان یمانی به دنبال اثبات حقانیت خود هستند و خواب را عامل حجیت خود میدانند. برخی از سران تصوف نیز اجازه قطبیت خود را در خواب کسب کردهاند. لذا صوفیه به مانند دیگر فرق، خواب را حجت میدانند.
از آنجا که موضوع ولایت قطب، یکی از مسائل مهم و پربحث در بین صوفیان است و در این باب کتابهایی نیز نوشته شده است، هر کدام از سران و اقطاب صوفیه در اینباره نظرات مختلفی را بیان کردهاند، که یکی از این نظریهها، ادعای مضحک و کفرآلود «خدا دانستن اقطاب» است که ملا سلطان گنابادی در کتاب ولایتنامه خود، آن را مطرح کرده و قطب صوفی را خدا و الله دانسته است.
داستان ملاقات خواجه نصیرالدین طوسی با باباطاهر عریان از جمله افسانههای عجیب صوفیه است. زیرا بدون توجه به تاریخ زندگی آنان ساخته شده و در آن خواجه نصیر را انسانی ضعیف و بابا طاهر را انسانی الهی معرفی کردهاند که نیازی به علوم و معارف ندارد.
دیدن خداوند در اشکال مختلف از جمله عقاید برخی از سران تصوف است. چنانچه ابنعربی معتقد است گوساله پرست شدن بنی اسرائیل خواست خداوند متعال بوده است تا به اشکال مختلف دیده شود و تلاش هارون و اختیار بنی اسرائیل در این امر دخالت و تاثیری نداشته است. لذا از این اعتقاد ابنعربی، احتمال جبری مسلک بودن او داده میشود.
آیهی تبلیغ یکی از آیاتی است که در شأن حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نازل شده که سران فرقه صوفیه از این آیه، برای گمراه کردن مردم و رسیدن به مقاصد خود سوء استفاده کرده و رهبری و ولایت بر مردم در زمان غیبت را به خود تطبیق کردهاند و با این بدعت آشکار ولایت خود را در ادامه ولایت معصومین (علیهم السلام) میدانند.
صوفیان گنابادی در معرفی شمس تبریزی بهعنوان یکی از بزرگان صوفیه دچار سرگیجه و سردرگمی شدهاند. زیرا روزی او را شخصی معرفی میکنند که مرید پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده و روزی دیگر میگویند شمس تبریزی شخصی است که نه نیازی به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) داشته و نه قرآن.
تعالیم سلسلههای صوفیه با هم متفاوت است. برخی ریشه تفاوت تعالیم صوفیانه را اختلاف طریقههای صوفیه دانسته و معتقدند اختلاف تعالیم صوفیه مستقیما به اختلاف مشایخ ایشان ارتباط دارد. به همین جهت مشایخ مختلف، مریدان خود را با تعالیم متفاوتی آشنا میکردند و همین امر موجب ایجاد انحراف در برخی طریقهها میشد.
یکی از فرقههای صوفیه واصلیه است. نام این گروه بنا بر ادعای ایشان مبنی بر رسیدن به مقام وصل به خداوند گذارده شده است. اما با مروری بر عقاید این فرقه درخواهیم یافت که صوفیان واصلیه از منحرفترینِ فرقهها هستند.