سلفیت و وهابیت
آیات قرآن دستاویزی برای اهداف ناشایست وهابیت شده است. از جملهی این آیات، آیه 194 سوره اعراف است که وهابیت با استناد به آن، مسلمانان را از حوزه یکتاپرستی خارج کرده و در حوزه کفار وارد کردهاند. این در حالی است که این دیدگاه از سوی علمای اهل سنت طرد شده است.
یکی از شبهات وهابیت در موضوع شهادت امام حسین (علیه السّلام) انکار اتفاقاتی است که پس از شهادت آن حضرت در عالم کون و مکان روی داده است؛ ابن تیمیه حرّانی، سرکردهی وهابیت که چشم دیدن هیچ فضیلتی از اهل بیت (علیهم السّلام) را ندارد، در اینباره میگوید: «به خوبی روشن است که اینها جز مزخرفات چیزی نیست.»
یکی از شبهات وهابیت در موضوع شهادت امام حسین (علیه السّلام) انکار اتفاقاتی است که پس از شهادت آن حضرت در عالم کون و مکان روی داده است؛ ابن تیمیه حرّانی، سرکردهی وهابیت که چشم دیدن هیچ فضیلتی از اهل بیت (علیهم السّلام) را ندارد، در اینباره میگوید: «به خوبی روشن است که اینها جز مزخرفات چیزی نیست.»
یکی از شبهات وهابیت در موضوع شهادت امام حسین (علیه السّلام) انکار اتفاقاتی است که پس از شهادت آن حضرت در عالم کون و مکان روی داده است؛ ابن تیمیه حرّانی، سرکردهی وهابیت که چشم دیدن هیچ فضیلتی از اهل بیت (علیهم السّلام) را ندارد، در اینباره میگوید: «به خوبی روشن است که اینها جز مزخرفات چیزی نیست.»
در روایات پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله)، فضایل اهل بیت به صورت روشن و هویدا بیان شده است، برخی از بزرگان سلفی که بغض اهل بیت، ریشه در مکتبشان دارد، چارهای در کتمان این حقایق ندارند؛ مثلاً روایتی که طبری در مورد زنانی که به کمال رسیدهاند را از قول او نقل میکنند، ولی قسمتی از آن را بدون اینکه کسی متوجه شود، حذف میکنند.
داعش با انطباق احادیث نبوی به خودش بر این تصور بود که مسلمانانی که در آخرالزمان در منطقه دابق با کفار میجنگند و پیروز میشوند آنها هستند به همین جهت نام نشریه خود را دابق گذاشت اما با شکست مذبوحانه در سوریه و منطقه، نام نشریه را به رومیه تغییر داد.
از شاخصههای فرقهی وهابیت به پیروی از سرکرده و سردمدار خود، ابنتیمیه حرّانی به کارگیری کلمات و عبارات تند، زشت و اهانتآمیز نسبت به اهلبیت و شیعیان است؛ چنان که گویا فرهنگ استدلال و احترام به نظز مخالف، جایی نزد او و پیروانش ندارد. او و پیروانش در موضوع عزاداری سیدالشهداء نیز تعبیرات زشت و زنندهای به کار بردهاند.
بارها نویسندگان کناب های رد و نقد بر اندیشه های تکفیری سعی در ایجاد نوعی شباهت بین سلفیان و خوارج در زمان امیرالمومنین(علیه السلام) داشته اند.این واقعیت تاریخی به مرور زمان هر روز بیشتر عیان شده و هر روز جهت دیگری از جهات شباهت بین این دو جریان نمایان می شود. حکم به کفر حاکمان نیز از این دست شباهتها است.
وهابیت با نقاب اسلامی و تلاوت قرآن مجید در جامعه اسلامی حضور دارند ولی طبق فرمایش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بهرهای از قرآن نمیبرند و این تلاوتها تاثیری در اعماق وجود ایشان ندارد.
از دیدگاه وهابیت، دعا همان عبادت است و بر این فرض باید هر آن کس که دیگران را میخواند، مشرک خوانده شود. این در حالی است که آیات قرآن بر معانی دیگر دعا هم چون تبلیغ، درخواست و... دلالت دارد.
وهابیت ادعا دارند که با اهل سنت برادرهستند و شیعه دشمن مشترک آنهاست. اما با مراجعه به سخنان عالمان وهابی مشاهده میشود که وهابیت شیعه و سنی را تکفیر کرده و مشرک خطاب میکنند! اکنون چگونه ادعای برادری با اهل سنت را دارند!
اهل سنت بر این اعتقاد و باورند که نذر کردن بر اموات شرک محض است و کسانی که این عمل را انجام میدهند را مشرک کافر میدانند هر چند از مسلمانی خارج نمیدانند اما کسانی را که این اعمال را انجام میدهند را نهی کرده و این در حالی است که در قران و روایاتن فراوانی وارد شده است و سیره و روش بزرگانشان به این عمل حاکی از آن بود که به آن مبادرت میورزیدند و دلیل ایشان این بود که این عمل مستحب است و عامل آن ثواب خواهد برد اما برخی از سلفیان معاصرشان به مانند برخی دیگر از علمایشان آن را حرام میداتند و آن را حرام دانستهاند
بحث توحید یکی از اساسی ترین مباحث پس از ظهور اسلام است و این کلمه در حقیقت شالوده دین اسلامی است که پیامبر در آن مدتی که به رسالت برگزیده شد و به خاطر آن مورد اهانت و تحقیر و شکنجه قرار گرفت صورت پذیرفت، چرا که این کلمه توحید در سرزمینی منتشر گردید که مردمان آن بجای خداوند یکتا بت پرست بودند و در بت پرستی هم به ان اقرار و اصرار هم داشتند و در نهایت با فراگیر شدن دین مبین اسلام بت پرستی از سرزمین حجاز برچیده شد. اما در میان مذاهب اسلامی در دهه های بعدی اختلاف در مصادیق و مفهوم آن به شدت رواج گرفت
خداوند در قرآن با صراحت تمام میفرماید در انتخاب دین هیچ اجباری در کار نیست لذا با این تذکر به تمام ادیان الهی دیگر مانند یهودیان و مسیحیان و دیگر ادیان فرصت کافی و وافی را میدهد تا با جستجو و تحقیق دین کامل را بیابند و اگر هم قبول نکردند تحت سیطره دین اسلام با شرایط خاص میتوانند به زندگی مسالمت آمیز خود ادامه دهند. در مقابل این موضوع نسبت به شرک بسیار سخت گیری میشود چرا که شرک و بت پرستی نه تنها دین و ایین نیست بلکه نوعی عقائد پوچ و باطلی است که در روح و روان انسانها نفوذ کرده و انسان را به نیستی سوق میدهد