عبدالبهاء پس از پدرش جانشين بهاءالله و امام بهائيان گشت

به موجب وصيت نامه ي بهاءالله، پسر بزرگش ميرزا عباس كه در زمان پدرش به «غصن اعظم» ملقب بود و بعد از او به «عبدالبها» ملقب شد، جانشين بهاءالله و امام اول بهائيان گشت. بهاءالله در همين وصيت نامه اش نيز سفارش كرده بود كه پس از غصن اعظم، (عبدالبهاء) پسر ديگرش محمدعلي ميرزا جانشين او گردد. ولي پس از وفات بهاءالله، نه غصن اعظم و نه غصن اكبر هيچكدام به وصيت نامه پدرشان خوب عمل نكردند و ميان آن دو پسر و پيروانشان اختلاف و دشمني افتاد. زيرا هر دو برادر ادعاي جانشيني پدرشان را كردند. و هر كدام آنان خود را جانشين پدر شمردند.
جناب صبحي در اين باره مي نويسد: «بيشتر بهائيان پيرو عبدالبها، يعني: غصن اعظم شدند و دسته اي نيز پس سخنان برادرش محمدعلي غصن اكبر رفتند و او دومين پسر بهاءالله بود، كه بجا مانده بود و از مادر با عبدالبهاء جدائي داشت. نام دسته ي نخست «بهائيان ثابت» و نام دسته دوم، كه از غصن اكبر پيروي مي كردند، «بهائيان موحد» بودند، ولي دسته ي نخست، دسته ي دوم را «ناقص» و اينها آنها را «مشرك» مي خواندند. [1] .
عبدالبهاء، به طرفداري بيشتر بهائيان جانشين پدر شناخته شد و از آن پس به عنوان «امام بهائيان» نامه ها و دستورهائي براي بهائيان به ايران نوشت و خود را به آنها «امام» و جانشين پدر معرفي كرد. به جز طرفداران غصن اكبر، همه ي بهائيان او را «ولي» و پيشواي خود دانستند. عبدالبهاء از «عكا» به شهر حيفا كه يكي از شهرهاي بندري فلسطين (اسرائيل) است، منتقل گشت و مقبره بهاءالله و باب را كه در عكا واقع بود، كعبه ي بهائيان و زيارتگاه آنها قرار داد كه اكنون به نام «روضه ي مباركه» خوانده مي شود. زيارت روضه ي مباركه، بر هر بهائي، كه به آنجا رود واجب است.
پاورقي:---------------------------------------------------------
[1] پيام پدر، ص 13.