حكم باب به رفع حجاب و آزادي و معاشرت زنان و مردان

ديگر از احكام و قوانين جالب آئين باب، تصريحي است كه او درباره ي تساوي حقوق زن و مرد و رفع حجاب از زنان، كرده است و اين دستور او يعني رفع حجاب، در كتاب «تفسير سوره ي يوسف» بيان شده است. درباره حكم تساوي حقوق زن و مرد، در باب دهم از واحد هشتم كتاب بيان، چنين آمده است:
«في ان الذي ربي في الطايفة حل له النظر و التكلم سواء كان ذكرا او انثي...» و نيز در واحد دهم آن كتاب گويد:
«قل في الثاني ان الله قد اذن للذين آمنوا في البيان من الحروف و الحروفات ان ينظرون اليهن و هن ان ينظرن اليهم اذ شاؤوا او يشأن من غير ان يشهدوا او يشهدن ما لا يحب الله في نظرتهم و نظرتهن و الله يريد ان يخلق بينكم و بينهن ما انتم به في الرضوان تتحاببون...»
ترجمه ي قسمت اول: در اين كه كساني كه در ميان پيروان ما پرورش يابند، چه مرد باشند و چه زن: حلال است به همديگر نگاه كنند و سخن گويند...
و ترجمه ي قسمت دوم: بگو در دوم، كه خدا در كتاب بيان به مردان مؤمن اجازه داده است، كه به زنان نگاه كنيد و به زنان هم اذن داده، كه اگر خواستند، به مردان مورد علاقه ي خود نگاه كنند. ولي نبايد به آنچه كه خدا دوست ندارد، نگاه كنند. خدا مي خواهد آنچنان زنان و
مردان آزاد باشند، كه دوست دارند در بهشت چنان باشند.
و نيز در تفسير سوره ي يوسف سيد خطاب به قرةالعين چنين نوشته: «يا قرةالعين فاذن علي حورية الفردوس باللبس الحسن و القناع الحرير الحسن ثم اذن لخروجها من قصرها علي هيأة الحوراء في الارض وحده و اسمعها نفحات قدسك علي سرير العرش و الافلاك لعله اهل السكر من اهل الارض ينتهون من امرك اقل رأس شعرات التي قد جعل الله في خلف شعرها...»
ترجمه: اي قرةالعين، به زنان اجازه داده شد، كه مانند حوران بهشتي، لباسهاي حرير بپوشند و خود را بيارايند و به صورت حوران بهشت از خانه هايشان بيرون آيند و ميان مردان وارد شوند، و بدون حجاب بر صندليها بنشينند...
سيد باب، وضع زنان مغرب زمين را براي زنان ايران پيشنهاد كرده است، چنانكه خواهيم گفت، منشأ اين حكم سيد باب درباره ي آزادي همه جانبه ي زنان در اجتماع و تساوي آنها با مردان، شايد از كتاب جمهوريت افلاطون گرفته شده است.